احساس تعلق دانشجویان استرالیا به دانشگاه در حال کاهش است
تاریخ انتشار: ۸ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۸۳۷۱۷۹
نتایج بررسیها و تحقیقات در استرالیا نشان میدهد که دانشجویان این کشور نسبت به دانشگاههای خود احساس «تعلق» چندانی ندارند و بعضا آموزش آنلاین را تریجیح میدهند.
به گزارش ایسنا به نقل از کانورسیشن، استرالیاییها در تلاشند تعداد بیشتری از جوانان آنها از تحصیلات عالی برخوردار شوند. این امر مستلزم افزایش عظیمی در تعداد دانشجویان دانشگاه است به نحوی که تعداد دانشجویان از ۸۶۰ هزار نفر امروز به بیش از ۱.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این هدف گذاری زمانی اتفاق میافتد که ماهیت تحصیل در دانشگاه در حال تغییر است؛ چراکه دورانی که دانشجویان تمام وقت خود را در محوطه دانشگاه، در سالنهای سخنرانی و گروه های آموزشی با اساتید و سایر دانشجویان میگذراندند، گذشته است و امروزه و به ویژه پس از تجربه کرونا، زندگی دانشگاهی به طور فزایندهای به صورت آنلاین سپری میشود.
این امر اطمینان از احساس تعلق دانشجویان به دانشگاه را سختتر میکند، که به نوبه خود بر رفاه و ظرفیت آنها برای موفقیت در تحصیل تأثیر میگذارد.
اما سوالی که در این میان پیش میآید این است که احساس تعلق خاطر دانشجویان به دانشگاه چیست و چرا اینقدر مهم است؟
انسانها ذاتا، نیاز روانی به داشتن ارتباطات متقابل و معنادار با دیگران دارند. از طرفی، احساس تعلق پایین، با عزت نفس پایین، بی اعتمادی بیشتر، احساس طرد شدن و مشکلات روانی از جمله افسردگی و اضطراب مرتبط است. بنابراین این امر میتواند ادامه تحصیل و تابآوری در تکمیل تحصیلات را برای دانشجویان سختتر کند.
اما تحقیقات اخیر نشان میدهد که احساس تعلق موضوعی مهم برای دانشجویان و دانشگاههای استرالیایی است. نتایج یک نظرسنجی ملی از تجربه دانشجویی در سال ۲۰۲۲ میلادی نشان داد که تنها یک نفر از هر دو دانشجو (۴۶.۵ درصد از دانشجویان کارشناسی و ۴۴.۷ درصد از دانشجویان کارشناسی ارشد) احساس میکند که به دانشگاه تعلق دارند.
در مطالعهای که در سال ۲۰۲۳ میلادی انجام شد و از هوش مصنوعی برای تجزیه و تحلیل دادههای حاصل از نظرسنجی استفاده شد، تجربه دانشجویی روی بیش از یک میلیون دانشجو بین سالهای ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۹ میلادی بررسی شد و عواملی که به دانشجویان کمک میکند که در دانشگاه خود احساس تعلق داشته باشند، مورد ارزیابی قرار گرفت.
نتایج این مطالعه نشان داد که مهمترین ویژگی جمعیت شناختی که به احساس تعلق کمک میکند، این بود که ظاهرا دانشجویان آموزش آنلاین را ترجیح میدهند.
متأسفانه، پس از شیوع کرونا، شتاب به سمت یادگیری آنلاین در حال افزایش است. همانطور که گزارش نهایی اشاره میکند، همهگیری کرونا باعث تعطیلی فضاهای فیزیکی دانشگاه شد و "تغییر عمیقی" به سمت کلاسهای مجازی رخ داده است.
در سال ۲۰۲۳، آموزش آنلاین در دانشگاههای آمریکا ۳۴ درصد رشد و یادگیری حضوری ۲۴ درصد کاهش یافت. بنابراین، این احتمال وجود دارد که استرالیا نیز رشد مشابهی داشته باشد.
همچنین، رشد فناوری برای برقراری ارتباط با دانشجویان، استفاده از هوش مصنوعی در برنامههای درسی و خدمات پشتیبانی (مانند رباتهای گفتگو) ، میتواند بر احساس تعلق دانشجویان به دانشگاههایشان تأثیر بگذارد.
علاوه بر اینها، بسیاری از دانشجویان برای گذران زندگی و تامین مخارج تحصیل خود نیازمند اشتغال هستند. این امر نیز موجب میشود که علی رغم برگزاری کلاسهای حضوری، دانشجویان در کلاس حضور نیابند و یادگیری آنلاین را ترجیح دهند.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: دانشگاه های جهان استراليا انتخابات ۱۴۰۲ دانشگاه تهران دانشگاه های جهان محمدمهدی طهرانچی احساس تعلق
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۸۳۷۱۷۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مارتین لوتر کینگ و خشونت
خبرگزاری علم و فناوری آنا، آزاده پورحسینی؛ مارتین لوتر کینگ کشیش و فعال مدنی آمریکایی بود که برای برابری حقوق سیاهپوستان تلاش میکرد. او معتقد بود که استفاده از راههای صلحآمیز، مانند صحبت کردن و پیدا کردن نقاط مشترک میتواند به افراد در درک یکدیگر کمک کند. کینگ میگفت که استفاده از خشونت میتواند به دیگران صدمه بزند و آسیبهایی را ایجاد کند که از رفع آن سخت است. کینگ فکر میکرد خشونت مسائل واقعی را حل نمیکند و میتواند مردم را واقعاً غمگین و وحشتزده کند. مارتین لوتر کینگ میگفت: « خشونت راه خوبی برای حل مشکلات نیست.» او فکر میکرد که حتی زمانی که همه چیز واقعا سخت است، بهتر است برای یافتن راه حلهای صلح آمیز تلاش کنیم.
او میخواست در تمام مسائل با همه منصفانه رفتار شود و استفاده از خشونت میتواند مشکلات را بیشتر و بدترکند. کینگ معتقد بود که همه باید بتوانند احساسات و افکار خود را بدون ترس بیان کنند. به عقیده او استفاده از خشونت میتواند باعث شود مردم احساس کنند صدایشان شنیده نمی شود. او میخواست که مردم از عشق و درک متقابل استفاده کنند تا دنیا را به مکانی بهتر برای همه تبدیل کنند.
به نظر این فعال صلح طلب همه میتوانیم با مهربانی و احترام با دیگران، در بقیه حس خوب ایجاد کنیم. او معتقد بود که انتخاب راههای صلحآمیز حتی زمانی که سخت است، میتواند دنیا را به جای بهتر و شادتری برای همه تبدیل کند.
ایستگاه فکر
آیا تا به حال از دست کسی عصبانی شدهاید که بخواهید به او آسیب بزنید؟
این خشم غیر عادی نیست، اما باید بدانیم که با این احساس بد و شدید چکار کنیم که بعدا پشیمان نشویم.
کینگ فکر میکرد وبرای مقابله با ظلم و ستم راههایی وجود دارد که از نظر اخلاقی صحیح تر و تاثیر گذارتر است.
نظر شما چیست؟
اگر یکی از همکلاسیهایتان شما را اذیت کند، آیا این حق را دارید که به او آسیب بزنید؟
اگر جزء گروهی باشید که با آنها ، با بی عدالتی رفتار شده است. آیا خشمگین میشوید؟
داستان کوتاه
روزی روزگاری در یک مهدکودک شلوغ پسر کوچکی به نام جیم بود. یک روز در حین بازی وقتی جیم نتوانست با شن، برجی را که میخواست بسازد، عصبانی شد. از شدت ناراحتی صورتش از قرمز شد و اشک در چشمانش حلقه زد.
عصبانیت جیم با وجود تمام تلاشهای معلمش برای دلداری دادن او بیشتر شد و شروع به داد و فریاد کرد و برجهای دیگر بچهها را به زمین زد. بچههای دیگر با ترس و نگرانی به او نگاه میکردند و نمی دانستند در برابر رفتار جیم باید چکار کنند.
مدیر مهدکودک با دیدن این فریادها، با رفتاری آرام و فهمیده نزدیک شد و به آرامی جیم را برای مدتی به گوشه ای ساکت راهنمایی کرد.
مدیر جیم را در آغوش کشید و به آرامی به تمام صحبتهایش گوش کرد.
پس از مدتی، جیم آرام شد، نفسهای سنگینش تبدیل به هق هق آرامی شد.
مدیر از او خواست تا احساساتش را با نقاشی کشیدن به او بگوید.کم کم عصبانیتش از بین رفت. چون احساس میکرد حرفهایش شنیده شده و درک میشود.
با گذشت زمان، جیم در یک فعالیت گروهی به بچههای دیگر پیوست، این بار با احساس آرامش و میل به همکاری کردن.
دوستانش با آغوش باز از او استقبال کردند و همگی درسهای ارزشمندی در مورد مدیریت احساسات و حمایت از یکدیگر در مواقع عصبانیت و ناراحتی آموختند.
انتهای پیام/